برای نزدیک به 100 سال، انیمیشنی که ما میشناسیم وجود داشته است ، نوعی هنری که مانند سینمای لایو اکشن، از فیلمهای کوتاه سرچشمه میگیرد و به خودی خود به یک رسانه بزرگ تبدیل شده است. اگر بزرگترین نقطه عطف، ورود سفید برفی و هفت کوتوله در سال 1937 بود که نشاندهنده شروع تولید بلند بلند استودیو انیمیشن والت دیزنی بود ، از آنجا فیلم انیمیشن شکوفا شد و تکامل یافت و فناوریهای پیشگامانه جدید، امکانات روایی جدید را ایجاد کرد.
استودیوهای جدید و سبک های بصری جدید. امروزه، این زمینه را در اختیار ما قرار می دهد که تقریباً یک قرن از علاقه مندی های دیزنی، استودیوهای بزرگ دیگر مانند پیکسار که بازی را تغییر می دهد، غول های صنعت رسی بریتانیایی، آردمن، و گیبلی افسانه ای ژاپن، و سبک هایی که از ویژگی های سنتی دوبعدی با دست طراحی شده تا مجلل را شامل می شود. شیرینی های نسل کامپیوتر، استاپ موشن با زحمت تولید شده، و همه چیز در این بین.
تیم Team Empire دور هم جمع شدند تابتوانند به 4 فیلم برتر در حوزه انیمیشن که تا به حال ساخته شده اند رای دهند و از آنجایی که فیلم های انیمیشن یک نوع رسانه محسوب میشوند تا یک نوع ژانر، لیستی کامل و جامع از ضیافتی در مورد سلیقه ها و لحن ها هستند. ما در این فیلمها ، موضوعاتی از جمله ماجراجویی های خانوادگی سنتی،داستانهای سیاه و سفید بلوغ، ویژگیهای متا خودارجاعی، داستانهای ابرقهرمانی، فیلمهای جنگی ویرانگر، و پروازهای تخیلی فانتزی را خواهیم داشت ، همه اینها نشان دهنده این است که انیمیشن ها میتوانند بالاتر از کارتون های ساده باشند.
لیست کامل زیر را بخوانید و به امکانات بی پایانی که رسانه متحرک اجازه می دهد بپردازید.
1 از 4
1. The Triplets of Belleville (2003)
حداقل دلایل ساده ای برای دیدن فیلم سه گانه بللویل، اولین انیمیشن خیره کننده سیلوین شومت، انیماتور فرانسوی وجود دارد. برای شروع، طرح عملاً بدون دیالوگ (مادربزرگ پای چمبی برای نجات نوهاش از دست مافیا در طول تور دو فرانس ماموریت نجات را انجام میدهد)، دکورها (شماره موزیکال افتتاحیه، تعقیب و گریز با پدال، آخرین حلقه گریز)، یک بازیگر مکمل عالی (دوچرخه سواران با چهره غمگین، مافیایی های بزرگتر از زندگی) و ستاره های تالار موسیقی کهنسال که نمایش را می دزدند.
نگاه فیلم صامت را با سورئالیسم تداعی می کند، اما با جرأت رفتن به جایی که اکثر انیمیشن ها جرأت آن را ندارند، رشد می کند: بین غم و طنز (بللویل آمریکای با حجاب نازک است) و نوستالژی برای تبدیل شدن به پائینی زمان های گذشته است. به نوعی آن را نیز موفق به خنده دار به عنوان جهنم. خواندن بررسی
2 از 4
2. فانتزیا (1940)
این دقیقاً یک انیمیشن مورد علاقه برای تماشای آسان نیست، اما سومین انیمیشن دیزنی از بسیاری جهات یک فیلم پرفروش است. ازدواج با انیمیشن فراگیر خانه موش با مجموعهای از مجموعههای موسیقی کلاسیک دوستداشتنی («لیست پخش»، همانطور که گفته میشود، شامل صداهایی از باخ تا بتهوون میشود) منجر به چیزی بسیار دیدنی میشود. بهترین سکانسی که به یاد میماند، کابوس جاروی در حال افزایش «شاگرد جادوگر» است (یک حضور نادر از خود میکی موس در یک فیلم اصلی دیزنی)، اما در «آیین بهار» با محوریت بیگ بنگ میتوان دید آخرالزمانی حیرتآوری را مشاهده کرد. (معروف به دایناسور)، و طوفان و درنگ «شب در کوه طاس»، با نمایش شیطان طیفی چرنابوگ.
ارائه نیز بازیگوش است، با سکانس هایی که استعداد رهبر ارکستر لئوپولد استوکوفسکی را به صورت سیلوئت نشان می دهد و کمی به خود «موسیقی» اختصاص دارد. ضیافتی دو ساعته برای چشم و گوش ، اما شاید از بیت عجیب قنطورس بگذرید. بررسی Empire را بخوانید. منبع
3 از 4
3. روز بسیار زیبایی است (2012)
این اثر یک آهنگ U2 نیست، It’s Such A Beautiful Day بلکه یک فیلم به عنوان کتاب سوسو زدن است. این فیلم که نسخهای از سهگانه فیلم کوتاه کاریکاتوریست مستقل دان هرتزفلد است، شکل چوب و دایرهای بیل را دنبال کرده است، سر گرد، بدن بیضی شکل، نقطههایی برای چشمها، کلاهی خنک در طول زندگیاش در عکسهایی کوتاه، همه از طریق یک عنبیه با قاب تار فیلتر شده است.
برای چنین شخصیت لاغری، بیل زندگی درونی غنی و شگفت انگیزی دارد. همانطور که هرتسفلد روایت دیوار به دیوار را ارائه می دهد، داستان در جزئیات کوچک به ظاهر تصادفی دمپایی شیر شاه، دمنده برگ که در یک کاوش عظیم از مکان ما در جهان با هم ترکیب می شود، به صفر می رسد.
این انیمیشن خش دارترین تصویر سیاه و سفید قابل تصور است، بنابراین اثر دست ساز، جذاب و به نوعی به طرز عجیبی متحرک است. یک ابله 62 دقیقهای برای لذت بردن، فقط باعث میشود آرزو کنید آرزو کنید با آن خطنویسیهای غافلگیرانهای که در طول ریاضیات دوبل انجام دادید، کارهای بیشتری انجام میدادید.
4 از 4
4. عاشق وینسنت (2017)
آماری که در مورد Loving Vincent وجود دارد، کاملاً غیرممکن است. در مدت شش سال، تیمی متشکل از 125 نقاش از 20 کشور، بیش از 65000 فریم فیلم را به سبک ونسان ون گوگ (میدانید، مرد آفتابگردان) نقاشی کردند. دوروتا کوبیلا و هیو ولچمن کارگردانان با استفاده از تکنیک روتوسکوپی مورد علاقه ریچارد لینکلیتر در زندگی بیدار و اسکنر تاریکی، ادای احترامی زنده از هنر ون گوگ خلق می کنند که در یک داستان پلیسی پیچیده شده است تا ماهیت واقعی مرگ نقاش را کشف کنند. این ویژگی های عجیب و غریب خود را دارد می توانید ببینید افرادی مانند Saoirse Ronan و Chris O’Dowd در صورت ژست گرفتن برای VVG چه شکلی خواهند بود اما به طرز پیچیده ای به عنوان ادای احترام به هنر ون گوگ طراحی شده است، هر دو در نمای کلی (پاستیل های ملایم، سیاه های جوهری) و جزئیات (تیتراژ پایانی به نقاشی های دقیقی اشاره می کند که ادای احترام شده اند). این با نقل قول ون گوگ آغاز می شود “ما نمی توانیم به غیر از نقاشی های خود صحبت کنیم” و در پایان Loving Vincent با اجازه دادن به فرم تبدیل به محتوا به بینشی روشن از زندگی هنرمند تبدیل می شود. مرور امپراتوری را بخوانید.